می بینم مرا نمی بینی
افسرده ام وقتی
نزدیکی
اما توان دیدارت را ندارم
بی تابم وقتی
نگران دوریمان می شوم
نگران روزی
که دیدارت برایم شود حسرت
نه این دروغ است
من هرگز توان دوری ندارم
کمکم کن عمرم بی تو می میرم
کلاغهای تنها...برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 0
لب ایوان تنهایی
چای تلخ دلتنگی را بی هیچ قندی می نوشم
و غبارحسرت را به دوش اشک می آویزم
و با کوله بارعشق جوانی در مسیر خاطره ها راه می پویم
کلاغهای تنها...برچسب : خاطره, نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 6
من تمام عمر را انتظارش می کشم
کلاغهای تنها...
برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 8
ناخن هایم به دل انگشتانم چنگ می زنند
گیسوانم وحشت زده
یکی پس از دیگری می ریزند
پاهایم بی رمق قدم از قدم بر نمی دارند
آب حوض این خانه بی ماهی
ماه هاست چو من درد و دل دارد
کلاغهای تنها...
برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 5
ای قاصدک شب خیز غصه های من
با این - سرفه های خفیف
باصدایی که صدایی نیست
با قدم هایی که پایی در آن نیست
وچشمی که از خشکی
اشک در آن جان به سر است
تو را فریاد می زنم
چرا بیننده نیستی مرا
زندگی ....
کلاغهای تنها...برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 11
دردلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست .....
شاعر : محمد علی ...
کلاغهای تنها...برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 12
برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 9
گفتی مرنجان دلم را
که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست
مشکل نشیند
همین مرغ وحشی
چنان می پرستید روزی
اهل خانه ی خود را
که هرگز برخاستنش
نشد باورم
چطور می توانی
این گونه بی رحم
زبامی که آنچنان زیباساختی
وساده برخاستی
سخن گویی
کلاغهای تنها...برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 8
یگانه زندگیم
خواهد رسید روزی
که عشق را به ارث خواهی برد
و من آنروز
به خود می بالم
بزرگترین آرزوی من است
شاد و با عشق زیستن تو
چومن عشق را از یاد نخواهی برد
می دانم
واین را از درون تو
باتمام وجود می خوانم
و به آیندگان خواهی گفت
که از عشق نمی توان رهایی یافت
و اوهمیشه در قلب و روح تو آشیانه دارد
و چه لذت بخش و پردرد است
کلاغهای تنها...
برچسب : نویسنده : fkalaghhayetanha0 بازدید : 9